سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ghazalhaynaab

شعر یعنی شعور
صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعر زمستان

    نظر

شعر فرشاد رستمی

 

برق نگاهت را که از من دریغ میکنی

جنگل کهن سالی را طعمه حریق میکنی

 

سرنوشت قومی را لبهای تو تغییر می دهد

بالبخندت دریا را دچار شکافی عمیق میکنی

 

نفس کوچه گره خورده به دستان تو

عطر که می‌زنی هوای شهر را رقیق میکنی

 

موج زیبایی ات می‌بَرد مرا و وقتی پلک می‌زنی 

انگار ساحل را دورتر از چشم غریق می کنی

 

مریمم باشی و با این چهره معصوم

 

چشم بسته مریدِ هر دینی ام که تبلیغ میکنی

 

فرشاد رستمی