سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ghazalhaynaab

شعر یعنی شعور
صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعر ناب

    نظر

شده آیا کم آوردنت را با سکوت جار بزنی؟

یا تمام آرزوهایت را بادست خودت دار بزنی؟

 

آنقدر تنها بشوی که گر مخاطب قرارت بدهند

دلهره بگیری  با شنیدن اسم خودت  زار بزنی؟

 

به تنگ آمده ایی حس کنی این کلان شهر  دیگر جای تو نیست

قصد رفتن بکنی کُلِ زندگیت را در چمدانی بار بزنی ؟

 

شده بدبین بشوی جهان بینی ات تغییر کند؟

گُلِ سَرِ دختر بچه ها را بکنی به جایش خار بزنی ؟

 

شده شهر نفهمد زبانت را و تو ترجیح دهی

انسانِ حجری بشوی حرفت را با دل غار بزنی؟

 

شده واژه بچینی اما پنهان شوند به وقت دیدار

  اصلا عاشق شده ای بدانی  چگونه باید بال بزنی؟

 

 

فرشادرستمی


شعر زیبا

    نظر

آخرین میوه باغم که کس لبخندم را ندید

حتی دست حریص باغبان هم مرا نچید

 

رسیدم و هیچکس منتظر رسیدنم نیست

به همین سادگی هوای رسیدن از سرم پرید

 

بین زمین و آسمان منتظر افتادنم

وعده افتادن را خزان در گوشم دمید

 

از تبانی شاخه و باد هرزه قهر کردم و افتادم

تنها برگ زمین خورده بود که نازم را خرید

 

در آغوش نازنینم آرام بودم که ناگه

هزار ریز و درشت به قصد غارت سمتم دوید

 

حالا یک سقوط کرده ام و افتخارم این است

 

روزی از آسمان دست جدم به دامان مریم رسید

 

فرشاد رستمی